بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
می دانی که هستم؟ می دانی کجا هستم؟ می دانی اطراف من چه خبر است؟ می دانی پدر و مادرم کجا هستند؟ می دانی هر لحظه منتظر چه هستم؟ می دانی الان چه می شنوم؟
می دانی در چه فکری هستم؟ می دانی از چه در تعجبم؟
(با عصبانیت)
نه، نه، نمی دانی ،خبر نداری، از اوضاع من بی خبری
من به تو حق می دهم که بی خبر باشی چون تو الان اطرافت را که می بینی دیوار است ،
بالای سرت را که می بینی سقف است ، زیر پایت قالی دستباف پهن است ، همه جا روشن است و بی چراغ نیستی ، پدر و مادرت در کنارت هستند ، شبها در آسایشی و صداهای وحشتناک نمی شنوی ، هر لحظه نگران این نیستی که سقف روی سرت خراب شود،
ولی من اطرافم را که می بینم جز آسمان پر از دود ، دیوار های خراب نمی بینم ، زیر پایم تکه های دیوار و سقف ریخته ، اطرافم را مهتاب روشن کرده ، شاید پدر و مادرم پیشم باشند ولی نه در کنارم بلکه زیر همین تکه های دیوار و سقف هستند ، شبها با صدای وحشتناک هواپیماها تمام بدنم می لرزد و هر لحظه منتظرم که یک موشک روی سرم منفجر شود
من الان در این صبر خدا ماندم ، واقعا عجب صبری خدا دارد
اینجا کربلا است ما مثل امام حسین و یارانش به کمک مردم نیازمندیم دست یاریتان را از ما کوتاه نکنید
از زبان یکی از فرزندان شهر غزه
سلام
ما کجای کاریم ما می خواهیم چه کنیم کسی نیست دست مارا بگیرد و از این چاه ظلمت (دنیا)
نجات بدهد تا کی می خواهیم در گل و لای ته این چاه تقلا کنیم و خودمون را بیشتر در این چاه غرق کنیم من از شما خوانندگان این مطلب می خواهم کمک بگیرم و از شما نظرخواهی کنم که به نظر شما چه چیزی ما را از این گل و لای نجات می دهد منتظر نظرات شما برادران و خواهران عزیزم هستم.